نشان تجارت - مهدی توفیقی: هرگاه نام فیلمهای گنگستری میآید در کنار آن نام بازیگران فعال در این ژانر هم در ذهنمان یادآور میشود بازیگرانی مانند رابرت دنیرو، آل پاچینو و جو پشی که همیشه در این سری از فیلمها خوش درخشیده اند و کارگردانهایی مثل مارتین اسکورسیزی، فرانسیس فورد کاپولا و برایان دیپالما با ساخت آنها نمادهای مهم و تأثیرگذار هالیوود شدند.
این ژانر به علت جذابیت داستانی و ترکیب با صحنههای اکشن همیشه ژانر جذاب و پر مخاطبی بوده است و فیلم سازان در این ژانر توانسته اند، داستانهایی خلق کنند که با گذر زمان تبدیل به آثار کلاسیک شوند که همیشه برای مخاطبان در بازههای زمانی مختلف جذاب و هیجان انگیز باشد.
با اینکه در نسخه آمریکایی مارتین اسکورسیزی از درام جنایی هنگکنگی «اعمال شیطانی» ستارگانی، چون لئوناردو دیکاپریو و جک نیکلسون و مت دیمون حضور دارند و اسکار بهترین کارگردانی را نصیب او کرد، ولی بهترین فیلم گانگستری اسکورسیزی نیست. اما در هر حال یکی از بهترین فیلمهای جنایی و گانگستری سینما است، با قصهای پرکشش و جذاب و غافلگیرکننده.
لئوناردو دیکاپریو نقش پلیسی را برعهده دارد که بهعنوان مأمور مخفی در یک گروه مافیایی اهل بوستون باید حضور پیدا کند. او هرچه در این سازمان پیش روی میکند، جنایتکاری بیشتر و عمیقتر میشود و این پلیس مخفی بیشتر متوجه میشود که فساد در میان ماموران پلیس کمتر از گروههای مافیایی نیست.
این فیلم سینمایی با بازی دنزل واشنگتن زیبایی و جذابیتش دوچندان شده است. او در نقش یک شخصیت واقعی به نام فرانک لوکاس ظاهر شده و در نقش مقابل او، بازیگر محبوب و معروف هالیوود یعنی راسل کرو، نقش پلیس را بازی میکند.
علت موفقیت این فیلم به دلیل کارگردانی خوب ریدلی اسکات است که توانسته به بهترین شکل از بازیگرانش بازی بگیرد و علاوه بر راسل کرو و دنزل واشنگتن، بازیهای خیلی خوب از کسانی مثل جاش برولین و چیوتل اجیوفور شاهد هستیم.
در پی موفقیت رفقای خوب، اسکورسیزی و دنیرو و جو پشی به همراه فیلمنامهنویس نیکولاس پیلگی، یک بار دیگر در کنار هم جمع شدند تا پروژهای موفق را رقم بزنند. آنها قصد داشتند تا در فیلم کازینو، داستان یکی از افسانههای لاسوگاس یعنی سم راستین معروف به «تکخال» را روایت کنند، از روایط او با باندهای جنایتکار تا اینکه او چگونه گردش مالی شهر گناه را در دههی ۷۰ کنترل میکرد.
رابطه هنری و جذاب جو پشی و رابرت دنیرو به نحوی برای مخاطب جالب است که تا مدتها بعد از تماشای این فیلم، تضاد جالب این دو کاراکتر منحصر به فرد را به یاد خواهید داشت.
فیلمنامه این فیلم الهام گرفته از زندگی واقعی یک مامور افبیآی به نام جو پیستون (اینجا با بازی جانی دپ) است که موفق میشود تا به حلقهی داخلی مافیا نفوذ کند. داستان فیلم درباره سفری نفسگیر و تلخ است که ادغام شده با جنایات گنگسترهای خلاف کار همچنین فضای تلخ، مسموم و پر از خشونت آنها در این فیلم به نحو احسنت به تصویر کشیده شده است.
دانی براسکو محبوبیت و معروفیت اکنونش را تا حد زیادی مدیون هم بازی شدن با ستاره سطح یک سینمای جهان یعنی آل پاچینو است، یکی از اعضای سازمان جنایتکار که همیشه در جایگاه متوسطی در سازمان بوده، اما از احترام بالایی برخودار است شخصی با نام پیستون را که خودش را دانی براسکو معرفی کرده، وارد شبکه گسترده این گروه گنگستری میکند.
برایان دیپالما و آل پاچینو بع از تجربه موفقشان در فیلم صورت زخمی دوباره در یک ترکیب قرار گرفتند تا فیلم گانگستری دیگری بسازند. آل پاچینو نقش خلافکار سابق پورتوریکایی به نام کارلیتو بریگانته را بازی میکند که بعد از رهایی از زندان قصد دارد خلاف و جنایت را کنار بگذارد، اما کارهایی که در گذشته انجام داده او را رها نمیکنند و دوباره مجبور به حضور در خلاف میشود.
دیپالما در این فیلم اوج مهارتهایش را به رخ میکشد، با سبکی خاص از فیلمبرداری دوربین را در تمام جهت میچرخاند و فیلمبرداری میکند و توانسته یک صحنهی تعقیبوگریز تماشایی در مترو که بعد از دیدنش برای همیشه در خاطرتان بماند را ثبت کند.
فیلم سینمایی رفقای خوب را شاهکار کارهای اسکورسیزی در ژانر گنگستری میدانند. او برای فیلم نامه این فیلم از کتاب افشاگرانهی نیکولاس پیلگی را اقتباس کرده است. کتابی که درباره یک جاسوس روایت میکند که در نهایت مامور اف بی آی شد، یعنی هنری هیل. اسکورسیزی داستانی گیرا و جذاب از زندگی جنایتکاران روایت کرد که تماشایش هم هشداردهنده است هم لذتبخش.
ری لیوتا با بازی در نقش هیل بهترین اثر هنری اش را خلق کرده است و در کنار او رابرت دنیرو و جو پشی در نقش دیگر اعضای گروه جنایتکاران یکی از بهترین بازیهای درخشان خود را در این فیلم انجام داده اند که توانستند در ادامه نماد و سمبل کاراکترهای فیلمهای گنگستری شوند.
کارگردان این فیلم یعنی برایان دیپالما نسخهی ۱۹۳۲ این فیلم را بازسازی کرد و توانست داستان فیلم را به دهه ۸۰ میلادی انتقال دهد و باقی کارها را به آل پاچینو سپرد. آل پاچینو هم که بازیگر بسیار توانمندی است در تمام لحظات فیل مخاطب را مجذوب بازی خیره کننده خود میکند و توانست نسخهای جدید از گنگستری را تحویل سینمای جهان بدهد که تا همیشه در یادمان میماند. همه چیز تونی مونتانا از لهجه و حرکاتش گرفته تا ویژگیهایش شخصیتش مثالزدنی و بهیادماندنی است.
صورت زخمی که در زمان اکرانش به دلیل نمایش عریان خشونت و تصویری که از مهاجرین کوبایی نشان داده بود خیلی تحویل گرفته نشد، اما پس از سانسور لحظات خشن فیلم و اکران آن در تلویزیون، موفق شد تا توجه مخاطب بسیاری را جلب کند و محبوبیت خود را دو چندان کند.
صحبت از فیلم پدرخوانده یک بدون صحبت از پدرخوانده دو غیر ممکن است، پس تصمیم گرفتیم هر دو این کلاسیکهای تماشایی کاپولا را کنار هم بیاوریم
فرانسیس فورد کاپولا، فیلم نامه این فیلم را با الهام از رمان ماریو پوزو نوشت و موفق شد سطح فیلمهای گانگستری را چند پله ارتقا دهد. پس از آن، به طرز غریبی موفق شد دنبالهای بسازد که حتی از اولی هم بهتر و بزرگتر و تأثیرگذارتر بود.
تصویری که در فیلم پدر خواننده از یک خانواده گنگستری و مافیایی نمایش داده میشود، بهشدت قدرتمند و تکاندهنده بود و کاری میکرد که تماشاگران برای شخصیتهایی که کشتن آدمها جزء شرح وظایفشان بود، دل سوزی کنند و برای آنها ناراحت شوند. پدرخوانده توانست یک برند و سبک در ژانر فیلمهای گنگستری شود و پس از سری فیلمهای موفق پدرخوانده بسیاری از فیلم سازان در سراسر جهان با اقتباس از فیلم، فیلمسازی کردند.